خشم یکی از اولین هیجاناتی است که هر فردی در اولین سالهای زندگی خود تجربه میکند. چه در دوره نوزادی که هنوز کودک توان بیان خواستهها و نیازهای خود را ندارد و چه زمانی که بچه همسایه اسباببازی محبوب او را میگیرد، کودکان بارها و بارها عصبانیت و خشم را تجربه میکنند و این بخش طبیعی و جدانشدنی از زندگی هر انسانی است.
آیا خشم ضروری می باشد ؟
برخلاف چیزی که بسیاری از افراد تصور میکنند، خشم به خودی خود، نهتنها بد و مضر نیست، بلکه ضروری و کاملاً طبیعی است. بهعنوان مثال اگر کسی حق ما را ضایع کند، اصلاً عصبانی نشویم، برای دفاع از خود اقدامی نخواهیم کرد.
اما وقتی صحبت از نشان دادن خشم به میان میآید، شاید اولین چیزی که به ذهن برسد رفتارهای پرخاشگرانهای مثل جیغ زدن، پرت کردن وسایل یا آسیب زدن به دیگران باشد. اگرچه همه این برخوردها به ما نشان میدهند که کودک ما عصبانی است، اما این رفتارهای پرخاشگرانه تنها یک شیوه از شیوههای ابراز خشم است.
در حقیقت، پرخاشگری زمانی رخ میدهد که کودک توانایی نشان دادن خشم خود را به شکل صحیح نداشته باشند. اکثر کودکان احساسات خود را به درستی نمیشناسند و دایره واژگان زیادی ندارند، در نتیجه معمولاً نمیتوانند احساسات خود را بیان کنند و یا نیازها و خواستههایشان را به دیگری بگویند. همین موضوع، میتواند خشم آنها را بیشتر کند و نهایتاً بهصورت رفتارهای پرخاشگرانه بروز کند.
بعضی از والدین زمانی که با کودک خشمگین خود مواجه میشوند، تلاش میکنند تا احساس خشم را در او سرکوب کنند، نادیده بگیرند یا بد جلوه دهند. مثلاً وقتی کودکی از معلم خود خشمگین است؛ شاید برخی والدین، بدون در نظر گرفتن احساس کودک، در چنین شرایطی حق را به معلم بدهند و فرزندشان را بهخاطر عصبانی بودن از معلمش سرزنش کنند. یا وقتی بچه فامیل عروسک او را به زور گرفته و عصبانی است، او را متهم به خسیس بودن و بداخلاق بودن میکنند و از اینکه عصبانی شده ابراز ناراحتی میکنند.
در چنین شرایطی که احساسات کودک مدام نادیده گرفته میشود و فرصت ابراز صحیح و مناسب خشم خود را ندارد، میتواند بهتدریج زمینهساز مشکلات بزرگتری در کودک شود. محیطی که در آن احساسات و خواستههای کودک دائماً سرکوب میشود و مورد توجه قرار نمیگیرد، احساسی از شکست و سرخوردگی در کودک ایجاد میکند. این احساس شکست در بعضی از بچهها به شکل وسواس، افسردگی، اضطراب از مطرح کردن خواستهها و نظرات خود و در برخی دیگر به شکل عصبانیت بیشتر، رفتارهای پرخاشگرانه، لجبازی و مشکلات رفتاری دیگر نمود پیدا میکند.
با توجه به آنچه گفته شد، برای کنترل رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان، لازم است بپذیریم که کودکان نیز مثل هر انسان دیگری عصبانی میشوند و باید به آنها کمک کنیم که احساسات خود را بشناسند و نحوه ابراز صحیح آن را بیاموزند.
بازیدرمانی در بهبود چه اختلالاتی موثر است؟
همانطور که قبلاً هم به این موضوع اشاره کردیم، استفاده از انواع بازیها در تشخیص و درمان اختلالات دوره کودکی، یکی از موثرترین و مهمترین ابزار روانشناسان کودک است. انواع روشهای بازیدرمانی در درمان طیف گستردهای از اختلالات کودکان کاربرد داشته است. روشهای بازیدرمانی در درمان انواع اختلالات از قبیل بیشفعالی و عدم تمرکز کودکان، رفتارهای پرخاشگرانه، لجبازی کودکان، اختلالات اضطرابی مثل اضطراب جدایی، ترسهای دوره کودکی، وسواس، افسردگی، مشکلات کودکان طلاق، مشکلات مرتبط با مدرسه، مشکل در روابط اجتماعی و اوتیسم کاربرد دارند.